در عشق داستانم و بر تو به نیم جو
در عشق داستانم و بر تو به نیم جو
در عشق داستانم و بر تو به نیم جو
در عشق داستانم و بر تو به نیم جو
در عشق داستانم و بر تو به نیم جو
در عشق داستانم و بر تو به نیم جو
در عشق داستانم و بر تو به نیم جو
بازیچهٔ جهانم و بر تو به نیم جو
بازیچهٔ جهانم و بر تو به نیم جو
بازیچهٔ جهانم و بر تو به نیم جو
بازیچهٔ جهانم و بر تو به نیم جو
بازیچهٔ جهانم و بر تو به نیم جو
بازیچهٔ جهانم و بر تو به نیم جو
بازیچهٔ جهانم و بر تو به نیم جو
گه گه شده است صبرم و بر تو به نیم گه
گه گه شده است صبرم و بر تو به نیم گه
گه گه شده است صبرم و بر تو به نیم گه
گه گه شده است صبرم و بر تو به نیم گه
گه گه شده است صبرم و بر تو به نیم گه
گه گه شده است صبرم و بر تو به نیم گه
گه گه شده است صبرم و بر تو به نیم گه
جوجو شداست جانم و بر تو به نیم جو
جوجو شداست جانم و بر تو به نیم جو
جوجو شداست جانم و بر تو به نیم جو
جوجو شداست جانم و بر تو به نیم جو
جوجو شداست جانم و بر تو به نیم جو
جوجو شداست جانم و بر تو به نیم جو
جوجو شداست جانم و بر تو به نیم جو
بر طارم وصالت نارفته دست هجر
بر طارم وصالت نارفته دست هجر
بر طارم وصالت نارفته دست هجر
بر طارم وصالت نارفته دست هجر
بر طارم وصالت نارفته دست هجر
بر طارم وصالت نارفته دست هجر
بر طارم وصالت نارفته دست هجر
بشکست نردبانم و بر تو به نیم جو
بشکست نردبانم و بر تو به نیم جو
بشکست نردبانم و بر تو به نیم جو
بشکست نردبانم و بر تو به نیم جو
بشکست نردبانم و بر تو به نیم جو
بشکست نردبانم و بر تو به نیم جو
بشکست نردبانم و بر تو به نیم جو
هر لحظه زیر پای سگ پاسبان تو
هر لحظه زیر پای سگ پاسبان تو
هر لحظه زیر پای سگ پاسبان تو
هر لحظه زیر پای سگ پاسبان تو
هر لحظه زیر پای سگ پاسبان تو
هر لحظه زیر پای سگ پاسبان تو
هر لحظه زیر پای سگ پاسبان تو
صد جان همی فشانم و بر تو به نیم جو
صد جان همی فشانم و بر تو به نیم جو
صد جان همی فشانم و بر تو به نیم جو
صد جان همی فشانم و بر تو به نیم جو
صد جان همی فشانم و بر تو به نیم جو
صد جان همی فشانم و بر تو به نیم جو
صد جان همی فشانم و بر تو به نیم جو
خصمان من به حضرت تو خاصگی و من
خصمان من به حضرت تو خاصگی و من
خصمان من به حضرت تو خاصگی و من
خصمان من به حضرت تو خاصگی و من
خصمان من به حضرت تو خاصگی و من
خصمان من به حضرت تو خاصگی و من
خصمان من به حضرت تو خاصگی و من
موقوف آستانم و بر تو به نیم جو
موقوف آستانم و بر تو به نیم جو
موقوف آستانم و بر تو به نیم جو
موقوف آستانم و بر تو به نیم جو
موقوف آستانم و بر تو به نیم جو
موقوف آستانم و بر تو به نیم جو
موقوف آستانم و بر تو به نیم جو
سوزی چنان که دانی جان مرا و من
سوزی چنان که دانی جان مرا و من
سوزی چنان که دانی جان مرا و من
سوزی چنان که دانی جان مرا و من
سوزی چنان که دانی جان مرا و من
سوزی چنان که دانی جان مرا و من
سوزی چنان که دانی جان مرا و من
سازم چنان که دانم و بر تو به نیم جو
سازم چنان که دانم و بر تو به نیم جو
سازم چنان که دانم و بر تو به نیم جو
سازم چنان که دانم و بر تو به نیم جو
سازم چنان که دانم و بر تو به نیم جو
سازم چنان که دانم و بر تو به نیم جو
سازم چنان که دانم و بر تو به نیم جو
خاقانی ار نماند با تو به یک پشیز
خاقانی ار نماند با تو به یک پشیز
خاقانی ار نماند با تو به یک پشیز
خاقانی ار نماند با تو به یک پشیز
خاقانی ار نماند با تو به یک پشیز
خاقانی ار نماند با تو به یک پشیز
خاقانی ار نماند با تو به یک پشیز
من نیز اگر نمانم بر تو به نیم جو
من نیز اگر نمانم بر تو به نیم جو
من نیز اگر نمانم بر تو به نیم جو
من نیز اگر نمانم بر تو به نیم جو
من نیز اگر نمانم بر تو به نیم جو
من نیز اگر نمانم بر تو به نیم جو
من نیز اگر نمانم بر تو به نیم جو